.....................



...(داستان کوتاه) + خیلی خیلی قشنگه

یک روز آموزگار از دانش آموزانی که در کلاس بودند پرسید آیا می توانید راهی غیر تکراری برای ابراز عشق ، بیان کنید؟ برخی از دانش آموزان گفتند با بخشیدن عشقشان را معنا می کنند.. برخی «دادن گل و هدیه» و «حرف های دلنشین » را راه بیان عشق عنوان کردند. شماری دیگر هم گفتند «با هم بودن در تحمل رنجها و لذت بردن از خوشبختی» را راه بیان عشق می دانند .
 در آن بین ، پسری برخاست و پیش از این که شیوه دلخواه خود را برای ابراز عشق بیان کند، داستان کوتاهی تعریف کرد: یک روز زن و شوهر جوانی که هر دو زیست شناس بودند طبق معمول برای تحقیق به جنگل رفتند. آنان وقتی به بالای تپّه رسیدند درجا میخکوب شدند .

یک قلاده ببر بزرگ، جلوی زن و شوهر ایستاده و به آنان خیره شده بود. شوهر، تفنگ شکاری به همراه نداشت و دیگر راهی برای فرار نبود.

رنگ صورت زن و شوهر پریده بود و در مقابل ببر، جرات کوچک ترین حرکتی نداشتند . ببر، آرام به طرف آنان حرکت کرد. همان لحظه، مرد زیست شناس فریادزنان فرار کرد و همسرش را تنها گذاشت. بلافاصله ببر به سمت شوهر دوید و چند دقیقه بعد ضجه های مرد جوان به گوش زن رسید. ببر رفت و زن زنده ماند .

داستان به اینجا که رسید دانش آموزان شروع کردند به محکوم کردن آن مرد.

راوی اما پرسید : آیا می دانید آن مرد در لحظه های آخر زندگی اش چه فریاد می زد؟

بچه ها حدس زدند حتما از همسرش معذرت خواسته که او را تنها گذاشته است !

راوی جواب داد: نه، آخرین حرف مرد این بود که «عزیزم ، تو بهترین مونسم بودی.از پسرمان خوب مواظبت کن و به او بگو پدرت همیشه عاشقت بود. ››

قطره های بلورین اشک، صورت راوی را خیس کرده بود که ادامه داد: همه زیست شناسان می دانند ببر فقط به کسی حمله می کند که حرکتی انجام می دهد و یا فرار می کند. پدر من در آن لحظه وحشتناک ، با فدا کردن جانش پیش مرگ مادرم شد و او را نجات داد. این صادقانه ترین و بی ریاترین ترین راه پدرم برای بیان عشق خود به مادرم و من بود.

                                                     

  


نوشته شده توسط شکیبا در پنج شنبه 29 فروردين 1392

و ساعت 8:55


مطالب با حال


نوشته شده توسط شکیبا در شنبه 24 فروردين 1392

و ساعت 15:5


سر نوشت کار تون های قدیمی



آقای سکسکه عمل کرده، می‌ره سر کار و میاد و زندگی‌شو می‌کنه!

الفی دیگه از هیچی نمی‌‌ترسه!

آلیس شوهر کرده، دو تا بچه داره و یه زندگی حقیر توی یه آپارتمان 50متری ساده.

آن‌شرلی آرایش‌گر معروفی شده و توی جردن و چند تا محله‌ی بالای شهر شعبه زده و حسابی جیب مردم رو خالی می‌کنه به اسم گریم و رنگ موهای عالی …

ای‌کیوسان کراکی شده و مخش تعطیل تعطیله!

بامزی یه خرس بزرگ شد و شکارش کردن!… شلمان هنوز هم خوابه!

پت پست‌چی بازنشسته شده و الان تو خونه‌ی سال‌مندان منتظر مرگشه!

بنر رو یادته؟ پوستشو توی خیابون منوچهری ۳۰۰۰۰ تومن ‌فروختن!

بالتازار و زبل‌خان آلزایمر گرفتن.
دامبو، پلنگ صورتی، پسر شجاع، خانوم کوچولو، گوریل انگوری، شیپورچی، یوگی و دوستاش همه توی یه سیرک بزرگن!


تام سایر حسابی باکلاس شده و موهاشو مدل جوجه‌تیغی درست می‌کنه!

تام و جری دو تا دوست صمیمی شدن!

تن‌تن توی یه روزنامه خبرنگار بود، الان تو یه شرکت تبلیغاتی داره فعالیت میکنه!

جیمبو رو از رده خارج کردن و بعد اجاره دادندش به ایران ایر !!

چوبین خیلی وقته که مادرش رو پیدا کرده و دنبال یه وامه تا ازدواج کنه!

حنا خانوم دکتر شده، مادرش هم از آلمان برگشته کنارش!

ادامه مطلب

نوشته شده توسط شکیبا در شنبه 17 فروردين 1392

و ساعت 18:48


نظرررررررررررررررر

خواهش میکنممممممممممممممم نظر بدین نظر می  خواییم یالاااااااا فقط کا فیه برید قسمت نظر دهیدد ونظر خودرا save  کنید ممنون دوستان عزیز


نوشته شده توسط شکیبا در شنبه 17 فروردين 1392

و ساعت 18:26


مطالب با حال

 

حداقل هر 39 روز یک بار از دوستانتان خبر بگیرید
که اگر مرده بود به چهلمش برسید
/
آیا میدانید
با حذف جمله " خوب ، دیگه چه خبر " از زبان پارسی
ارزش سهام مخابرات با کاهش ۸۰ درصدی مواجه میشود؟

/
لذت بردن یعنی بری مهمونی ،
دخترشون برات شربت بیاره ،
آروم بگی : خودتون درست کردین ؟
اونم با عشوه بگه : بله ، نوش جان
بعدش تو بگی : نمی خورم ، مرسی
/
شب جلو تلویزیون خوابم برده بود
مامانم ساعت 2 نصفه شب اومد پتو انداخت روم
بوسم کرد ، کلی هم قربون صدقم رفت
بعد موقع رفتن پامو لگد کرد
داد زدم : اهههههههههههه . . . پام داغون شد
جواب داد : خاک تو سرت کنن ، آخه اینجا جای خوابه ؟

/
برداشت پدر و مادر از تحصیل در دانشگاه :
" این همه درس خوندی ،
درِ یه نایلون رو نمیتونی‌ باز کنی ‌! "
/
باز یه سوالی مغزمو پریشون کرده
چرا جمعه انقدر به شنبه نزدیکه
ولی شنبه انقدر از جمعه دوره ؟

/
عمو زنجیر باف جان
ضمن عرض سلام و خسته نباشید
جهت زحمات بی دریغ شما بزرگوار
یک گِلگی داشتم از حضورتون . . .
شما که زنجیر ما رو بافتی . . .
پَه چرا پشت کوه انداختی ؟
مشکلتون دقیقاً چی بود ؟
مرض داشتید این همه زنجیر
بافته شده رو پشت کوه انداختید ؟
/
فقط یه ایرانی اونم از نوع تهرانی
می­تونه از دود شهر فرار کنه
تا بره شمال هوای تازه تنفس کنه ،
بعد اونجا هی تند تند قلیون بکشه !

/
فقط یک زن ایرانی می­تونه
روزی چند ساعت برنامه آشپزی نگاه کنه
و چند تا دفتر هم پر کرده باشه
و آخرش همون کوکوسبزی همیشگی رو
برای شوهرش درست کنه !
/
هیچ وقت کار امروز رو به فردا ننداز . . .
فردا یه عالمه کار داری
قشنگ بندازش واسه دو سه هفته دیگه
که خیالتم راحت باشه

/
توی شهربازی توی بعضی از این وسایل بازیش
باید یه دکمه " غلط کردم" هم بزارن
/
دختر : بابا می­تونم برم پیش دوستم درس بخونم ؟
بابا : نه نمیشه . . . برو اتاقت درس بخون
دختر : چرا آخه بابا ؟
پدر : واسه این که سالها پیش
مامانت هم میومد پیش من درس بخونه

 


 

 

یه سوال دارم
چرا وقتی شلوار سفید میپوشی ، خاکی که میشه رنگش سیاهه !؟
ولی وقتی شلوار مشکی میپوشی ، خاکی که میشه رنگش سفیده !؟


 

.
آیا از بستن بند کفشتون خسته شدید؟
 
نگران نباشید
کافیه بند کفشتون رو با هدفونتون عوض کنید
وقتی حواستون به هدفون نیست خودش گره میخوره !

 

 

.
 
.
.
دو تا توصیه مهم برای زندگی سالم
۱٫ همیشه حقیقت رو هرچقدر هم که تلخ و خطرناکه با قدرت بگید
۲٫ بلافاصله پس از گفتن فرار کنین !
.
.
.
.
شوهر چیست !؟
شخصی است که آشغالارو می ذاره دم در
و چنان قیافه ای می گیره انگار همه خونه رو تمیز کرده !
.
.
.
.
.
دیگه به من زنگ نزن
حالا شناختمت
من نمیتونم دیگه با تو باشم
ازت بدم میاد
بی لیاقت
خداحافظ
“این آخرین جمله ای بود که همسایمون به شوهرش گفت”
میخاستم تو ام در جریان باشی عزیزم !
.
.
.
.
.
سلام خوبی ؟
همین الان یه حس بدی بهم دست داد
ولی من بهش دست ندادم
اینقدر ضایع شد !
.
.
.
همیشه با کسی رفاقت کن و دوست باش
که وقتی دعوات شد زورت بهش برسه و بتونی بزنیش !
.
.
.
مرا اینگونه باور کن :
کمی خسته کمی تنها
کمی از یاد رفته ٬کمی مغرور
کمی بی کَس ٬ کمی گستاخ
کمی سر خوش
کمی….. کمی باور کردنم سخته !!؟؟
.
.
.
یه مرغ دارم پنج کیلو ، روزی ۲ تا تخم میذاره
(معاوضه با زمین یا ویلا ! )
.
.
.
۱ قانون تنبلی هست که میگه :
اگه یه چیزی افتاد پشت تختت ، برای همیشه اونجا میمونه !
.
.
.
.
.
یه سوال دارم
هنوز هم نمیدونم
هر روز که میگذره
از عمرم کم میشه یا به عمرم اضافه میشه !؟
میشه راهنماییم کنی !؟
.
.
.
در جواب به کسانی که وقتی دستتو می کنی تو دماغت
میگن : “داری شماره ی فلانی رو می گیری ؟”
باید سریع دستتو دربیاری و بگی “بیا با تو کار داره” !
.
.
.
یکی از رموز ماندگاریه دوستی ها اینه که هر کسی دُنگ خودش رو بده !
.
.
.
خوب هم که باشی ، از بس بَدی دیده اند
خوبیهایت را باور نمیکنند.
نفرین به شهری که در آن غریبه ها آشناترند
.
.
.
یه وقتایی هم هست سر کلاس از بغل دستیت میپرسی چیزی میفهمی ؟
اونم میگه نه بابا
ینی اون لحظه انگار دنیا رو بهت دادن :دی
.
.
.
دوستم میگفت پیاز تنها ماده غذایی هست که میتونه اشک آدمو در بیاره
من برای اینکه ثابت کنم اشتباه میکنه یه نارگیل برداشتم و زدم تو سرش
اونم کاملا به اشتباهش پی برد  
.
.
.
به یک اتفاق خوب جهت افتادن نیازمندیم! خرید در محل!
.
.
.
اگه پنج تا دونه پاستیل داشته باشم و دوستم دو تاش رو برداره
من میمونم و یه دوست مرده و پنج تا دونه پاستیل
درس حساب کردم !؟
.
.
.
این چند روزه بس که با کامپیوتر کار میکنم قاط زدم
امروز قوری از دستم افتاد کف آشپزخونه کثیف شد
داشتم دنبال ctrl+z میگشتم   )
.
.
.
من : دلار شده ۳۵۰۰
دوستم : کجای کاری شده ۴۰۰۰
من : نه بابا من لحظه ای دارم چک میکنم از تو اینترنت
دوستم : برو بابا اینترنتت قدیمیه !   )
.
.
.
زندگی به من آموخت هر چیز قیمتی دارد
پنیر مجانی فقط در تله موش یافت می شود !
.
.
.
نبوغ و نقشه هایی که من در فرار کردن از مدرسه داشتم
مایکل اسکوفیلد توی فرار از زندان نداشت
من حیف شدم!
.
.
.
توی تاکسى اگه دقیقا جایى که میخواى پیاده شى
به راننده بگى، ۵۰ متر جلوتر وامیسته!
ولى اگه ۵۰ متر قبل از مقصد بگى فورا ترمز میگیره !!:|
.
.
.
یه فامیل داریم ۲۸ ساله بیکاره!
اگه دو سال دیگه بیکار بمونه بازنشسته میشه؟
.
.
.
.
.
از والدین محترم تقاضا دارم وقتی توی یه محیط پر رفت و آمد
بچه تون رو به صورت افقی بغل میکنین ، حتما کفشاشو دربیارین
.
.
.
یه بار جوگیر شدم سی‌دی شجریان خریدم
صبح از خونه راه افتادم گذاشتم
رسیدم محل کارم هنوز شروع نکرده به خوندن  
.
.
.
چیز چیست ؟!
کلمه ایست شگفت انگیز در زبان فارسی
که میتواند جایگزین تمـــام کلمات دیگر شود   )
.
.
.
پدر و مادر عزیز
اگه صبح وقتی که از خونه بیرون میرین من پای اینترنتم
و وقتی که برمیگردین خونه من بازم پای اینترنتم
الزاما معنیش این نیست که
از وقتی رفتین تا وقتی که اومدین من پای اینترنت بودما !
با تشکر فراوان !
.
.
.
دقت کردین وقتی یکی میره خارج اولین کاری که میکنه
گرفتن عکس با شلوارک تو خیابون هستش ؟؟
.
.
.
یه مگس رو هوا بود در یک چشم به هم زدن رو هوا گرفتمش
با کلی افتخار به بابام گفتم حال کردی ؟؟!!
سرش رو تکون داد گفت خاک بر سرت ، جوونای هم سن تو هواپیمای بدون سرنشین
میگیرن رو هوا ، تو هنوز مگس شکار میکنی
.
.
.
تنهایی‌ یعنی مادری که تو رو ۹ ماه تو شکمش تحمل کرد
ولی تو
بعضی‌ مواقع طاقت نداری یه لحظه تحملش کنی‌  
.
.
.
رفتم عکس ۳*۴ گرفتم خانومه انقد با فوتوشاپ بهش ور رفت
که الان نیم ساعته نشستم به عکسه نگا میکنم تا به جا بیارمش !
.
.
.
دیروز، پینوکیو آدم شد
و امروز ، آدمها پینوکیـو !
من از عاقبت مادربزرگ می ترسم
اگر فردا ، شنل قرمزی گرگ شود . . .
.
.
.
ﻳـــﻪ ﻭﻗتی ﻓﺮﺍﻣﻮﺷـی ﻳــﻪ ﺑﻴﻤﺎﺭی ﺑﻮﺩ
ﻣﺜﻞ ﺍﻻﻥ ﻧﺒـــﻮﺩ ﻛﻪ ﻧﻌـمت ﺑﺎﺷه…!
.
.
.
ﺑﻌﻀﯽ ﻭﻗﺘﺎ ﺩﻟﻢ ﻭﺍﺳﻪ ﺭﺍﻧﻨﺪﻩ ﺗﺎﮐﺴﯿﺎ ﻣﯿﺴﻮﺯﻩ …
ﺩﺍﺭﻥ ﯾﻪ ﺟﺮﯾﺎﻧﯿﻮ ﻭﺍﺳﻪ ﻣﺴﺎﻓﺮﺟﻠﻮﯾﯽ ﺗﻌﺮﯾﻒ ﻣﯿﮑﻨﻦ ،
ﺟﺎﯼ ﻫﯿﺠﺎﻥ ﺍﻧﮕﯿﺰ ﻣﺎﺟﺮﺍ ﮐﻪ ﻣﯿﺮﺳﻪ ﯾﻬﻮ ﻣﺴﺎﻓﺮِ ﻣﯿﮕﻪ :ش
“ﺁقا ﻣﺮﺳﯽ ﻫﻤﯿﻨﺠﺎ ﭘﯿﺎﺩﻩ ﻣﯿﺸﻢ”
یکی نیست به اینا بگه چرا با احساسات مردم بازی می کنید !


+ نوشته شده در  شنبه بیست و هفتم آبان 1391ساعت 17:54  توسط سارازمانی  |  نظر بدهید


لهجه کلاغ ها در نقاط مختلففف

لهجه کلاغ ها در نقاط مختلف کره زمین



.

.

...
.

.
اردبیل: گار گار
...
.

.

.

.

.
.
.
تهران: قار قار
.
.
.
.
.
.
.
اصفهان:قارس قارس
.
.
.
.
.
.

شیراز:قارو قارو
.
.
.
.
.
.
.
آبادان:چیه کا؟!!تا حالا عقاب ندیدی؟!!
.
.
.
.
.
.
.
.
یزد:قر قر
.
.
.
.
.
.
.
.
.
امارات:قارع قارع
.
.
.
.
.
.
.
اسپانیا:قارینول قارینول
.
.
.
.
.
.
.
.
ایتالیا:قارییانو قارییانو
.
.
.
.
.
.
.
.
.
.
.
آلمان:قارش قارش
.
.
.
.
.
.
.
.
.
.
فرانسه:کامینتاله قار کامینتاله قار
.
.
.
.
.
.
.
.
.
.
چین:قارچ قیرچ قونچ
.
.
.
.
.
.
.
.
.
.
.
روسیه:قاریوف قاریوف
.
.
.
.
.
.
.
.
.
.
.
.
.

خودمونیم خیلی بیکاری ها!!! خجالت بکش!!! جوونای مردم دارن تحقیقات علمیشونو در مورد سفر در زمان به دانشگاه های معتبر دنیا میفرستن تو پیگیر صدای کلاغایــــــــــــی؟؟ 

نوشته شده توسط شکیبا در چهار شنبه 14 فروردين 1392

و ساعت 14:36



.:: Powered By LOXBLOG.COM Copyright © 2009 by nogavan ::.
.:: Design By :
wWw.loxblog.Com ::.




به وبلاگ من خوش آمدید من شکیبا متولد سال77 هستم این وبلاگ را برای شما نو جوانای عزیز د رست کردم خواهش می کنم نظر بدهید البته نظر شامل طبلیق نمی باشد




شکیبا




اسطوره عشق مادر
ردیاب جی پی اس ماشین
ارم زوتی z300
جلو پنجره زوتی

تبادل لینک هوشمند
برای تبادل لینک  ابتدا ما را با عنوان نوجوان و آدرس nogavan.LXB.ir لینک نمایید سپس مشخصات لینک خود را در زیر نوشته . در صورت وجود لینک ما در سایت شما لینکتان به طور خودکار در سایت ما قرار میگیرد.





قالب بلاگفا















»تعداد بازديدها:
»کاربر: Admin


نام :
وب :
پیام :
2+2=:
(Refresh)

<-PollName->

<-PollItems->

خبرنامه وب سایت:





آمار وب سایت:  

بازدید امروز : 8
بازدید دیروز : 5
بازدید هفته : 20
بازدید ماه : 35
بازدید کل : 4128
تعداد مطالب : 73
تعداد نظرات : 27
تعداد آنلاین : 1



Alternative content